Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خون اشراف زادگی
2 . اشرافزادگی
3 . اشرافزاده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blue blood
/blu blʌd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خون اشراف زادگی
خون نجیب زادگی
1.Although Mary's family is poor, she has blue blood in her veins.
1. اگرچه خانواده "ماری" فقیر بودند، اما او در رگ هایش خون اشراف زادگی داشت.
2
اشرافزادگی
مترادف و متضاد
noble birth
3
اشرافزاده
آقازاده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آقازاده
تصاویر
کلمات نزدیک
blue
bludgeon
blubber
blu-ray
blt
blue cheese
blue chip shares
blue crane
blue in the face
blue jeans
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان