[صفت]

blunt

/blʌnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: blunter] [حالت عالی: bluntest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رک روراست

مترادف و متضاد direct
  • 1.Julian’s blunt words hurt her.
    1. حرف‌های رک "جولیان" او را ناراحت کرد.
  • 2.To be blunt, your work is appalling.
    2. رک بگویم، کار تو زشت است.

2 کند (لبه چاقو، تیغ و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کند
مترادف و متضاد sharp
  • 1.He only had a blunt knife to cut the rope.
    1. او فقط یک چاقوی کند برای بریدن آن طناب داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان