Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هارت و پورت
2 . با صدای بلند و عصبانی گفتن
3 . به شدت وزیدن (باد)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bluster
/ˈblʌstər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هارت و پورت
داد و بیداد توخالی
[فعل]
to bluster
/ˈblʌstər/
فعل ناگذر
[گذشته: blustered]
[گذشته: blustered]
[گذشته کامل: blustered]
صرف فعل
2
با صدای بلند و عصبانی گفتن
تهدیدآمیزانه صحبت کردن
1.‘I don't know what you're talking about,’ he blustered.
1. او با صدای بلند و عصبانی گفت: «من نمیدانم داری راجع به چی حرف میزنی.»
3
به شدت وزیدن (باد)
1.Outside the wind was blustering.
1. بیرون، باد داشت به شدت میوزید.
تصاویر
کلمات نزدیک
blusher
blush
blurt out
blurt
blurry
blustery
blvd
bm
bmw
bmx
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان