[اسم]

bluster

/ˈblʌstər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هارت و پورت داد و بیداد توخالی

[فعل]

to bluster

/ˈblʌstər/
فعل ناگذر
[گذشته: blustered] [گذشته: blustered] [گذشته کامل: blustered]

2 با صدای بلند و عصبانی گفتن تهدیدآمیزانه صحبت کردن

  • 1.‘I don't know what you're talking about,’ he blustered.
    1. او با صدای بلند و عصبانی گفت: «من نمی‌دانم داری راجع به چی حرف می‌زنی.»

3 به شدت وزیدن (باد)

  • 1.Outside the wind was blustering.
    1. بیرون، باد داشت به شدت می‌وزید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان