Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکستگی استخوان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bone fracture
/bˈoʊn fɹˈæktʃɚ/
قابل شمارش
1
شکستگی استخوان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شکستگی استخوان
تصاویر
کلمات نزدیک
bone dry
bone
bondsman
bonding
bonded warehouse
bone idle
bone marrow
bone of contention
bone up
bone-breaking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان