Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . منشعب شدن (جاده یا رودخانه)
2 . مسیر عوض کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to branch off
/brænʧ ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: branched off]
[گذشته: branched off]
[گذشته کامل: branched off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منشعب شدن (جاده یا رودخانه)
چندشاخه شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منشعب شدن
مترادف و متضاد
fork off
1.Just after the lake, the path branches off to the right.
1. درست بعد از دریاچه، مسیر به سمت راست چندشاخه میشود.
2
مسیر عوض کردن
1.We branched off from the main road.
1. ما مسیرمان را از جاده اصلی عوض کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
branch
bran-new
bramble bush
bramble
brake pedal
branch out
branchia
branchlet
brand
brand-new
کلمات نزدیک
branch
bran
bramble
braking distance
brake pedal
branch out
brand
brand name
brand new
branded
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان