Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ورشکسته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
broke
/broʊk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more broke]
[حالت عالی: most broke]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ورشکسته
بیپول
informal
مترادف و متضاد
destitute
1.He got broke last month.
1. او ماه گذشته ورشکسته شد.
2.I'm broke.
2. من بیپول هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
broiler
broil
brogue
broer
brochure
broken
broken heart
broken home
broken-down
broken-hearted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان