Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برادر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
broer
/ˈbruːər/
قابل شمارش
1
برادر
داداش، رفیق
informal
1.How's it going, my broer?
1. چطوری، داداشم؟
تصاویر
کلمات نزدیک
brochure
brochette
broccoli
brocade
broadway
brogue
broil
broiler
broke
broken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان