Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مایل به قهوهای
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
brownish
/ˈbraʊnɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more brownish]
[حالت عالی: most brownish]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مایل به قهوهای
نسبتا قهوهای
1.She has brownish-green eyes.
1. او چشمهای مایل به قهوهای-سبز دارد.
2.You can't see in this light, but my new coat is a sort of brownish color.
2. تو این نور نمیتوانی ببینی، اما پالتوی جدید من یک جور رنگ مایل به قهوهای دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
browning
brownie points
brownie
brownfield
brown sugar
brownish tinge
browse
browser
browsing the internet
brrr
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان