Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مثل کبک سر در برف فرو بردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
bury one's head in the sand
/ˈbɛri wʌnz hɛd ɪn ðə sænd/
1
مثل کبک سر در برف فرو بردن
نادیده گرفتن مشکلات
1.His father always buries his head in the sand . He never wants to deal with any problems.
1. پدر او همیشه سرش را مثل کبک در برف فرو می کند. او هیچوقت نمی خواهد با مشکلاتش مواجه شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bury
burundi
burton
bursting
burst out
bus
bus driver
bus lane
bus pass
bus shelter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان