[اسم]

calendar

/ˈkæl.ən.dər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقویم

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقویم سالنما گاهنامه گاه‌شمار
مترادف و متضاد almanac timetable
  • 1.a calendar for the year 2022
    1. تقویمی برای سال 2022
  • 2.Gregorian calendar
    2. تقویم مسیحی
  • 3.I think my birthday is on a Saturday - I'll check the calendar.
    3. فکر میکنم تولدم روز شنبه است - تقویم را چک می کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان