[فعل]

to call on

/kɔl ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: called on] [گذشته: called on] [گذشته کامل: called on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فراخواندن دعوت کردن

  • 1.He called on the rebels to stop fighting.
    1. او شورش‌گران را به دست کشیدن از مبارزه فراخواند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان