Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to carry away
/kˈæɹi ɐwˈeɪ/
فعل گذرا
[گذشته: carried away]
[گذشته: carried away]
[گذشته کامل: carried away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بردن
1.The injured were carried away on stretchers.
1. افراد مجروح روی برانکارد برده شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
carry a torch for somebody
carry
carroty
carrot juice
carrot and stick
carry coals to newcastle.
carry forward
carry on
carry out
carry out a study
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان