[فعل]

to cast off

/ˈkæst ˈɔf/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: cast off] [گذشته: cast off] [گذشته کامل: cast off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به آب انداختن (قایق)

  • 1.The boatmen cast off and rowed downriver.
    1. قایقران‌ها قایق را به آب انداختند و به سمت پایین رودخانه پارو زدند.

2 کور کردن (در بافتنی)

  • 1.Cast off four stitches.
    1. چهار گره را کور کنید.
[اسم]

cast off

/ˈkæst ˈɔf/
قابل شمارش

3 باز کردن (طناب قایق)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان