[فعل]

to cater to

/ˈkeɪtər tu/
فعل گذرا
[گذشته: catered to] [گذشته: catered to] [گذشته کامل: catered to]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باب میل بودن مطابق سلیقه بودن

  • 1.They only publish novels which cater to the mass market.
    1. آنها تنها رمان‌هایی منتشر می‌کنند که باب میل بازار انبوه [عموم مردم] است.

2 فراهم کردن چیزی برای کسی یاری رساندن به، کمک کردن به

  • 1.Bill was too sick to get out of bed, so his nurse catered to his needs.
    1. "بیل" آنقدر مریض بود که نمی‌توانست از تخت برخیزد، برای همین پرستار به او کمک کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان