Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مچ کسی را هنگام عمل گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
caught with one's hand in the cookie jar
/kɑt wɪð wʌnz hænd ɪn ðə ˈkʊki ʤɑr/
1
مچ کسی را هنگام عمل گرفتن
informal
1.I'm telling you that she stole it! I caught her with her hand in the cookie jar.
1. بهت میگویم که او دزدیدش! مچش را هنگام عمل گرفتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
caught short
caught dead
caudal
caucus
caucasus
caught with one's pants down
caul
cauldron
cauliflower
cauliflower cheese
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان