Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کرمخوردگی (دندان)
2 . حفره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cavity
/ˈkævəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرمخوردگی (دندان)
سوراخ
1.Most dentists fill cavities right away.
1. بیشتر دندانپزشکها فورا کرمخوردگیها را پر میکنند.
2
حفره
شکاف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حفره
سوراخ
the chest cavity
حفره قفسه سینه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cavil
caviar spoon
caviar
cavia cobaya
cavern
cavity resonator
cayenne
cayenne pepper
cayman
cd burner
کلمات نزدیک
caving
cavil
caviar
cavernous
cavern
cavort
caw
cay
cayenne pepper
cayuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان