Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ویولنسل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cello
/ˈʧɛloʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ویولنسل
ویولن بزرگ، چلو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ویولنسل
مترادف و متضاد
violoncello
1.His wife was a fine pianist, he himself a first-rate performer on the cello.
1. همسرش به خوبی پیانو میزند، خود او هم نوازنده تراز اول ویولنسل است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cellist
cellaret
cellar
cell phone holder
cell phone
cellophane
cellophane noodle
cellphone
cellular phone
cellulose tape
کلمات نزدیک
cellmate
cellist
cellar
cell phone
cell
cellophane
cellular
cellular phone
cellulite
celluloid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان