Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حتما
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
certainly
/ˈsɜrt.ən.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حتما
مسلما، قطعا، بی شک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
البته
حتما
یقینا
واقعا
مطمئنا
مسلما
محققا
قطعا
مترادف و متضاد
definitely
surely
unquestionably
possibly
1."Could you pass the salt, please?" "Certainly."
1. «میتوانید نمک را به من بدهید؟» «حتما».
2.I'll certainly be there.
2. من قطعا آنجا خواهم بود.
3.She certainly knew him but I don't know how close they were.
3. او مسلما او را میشناخت، اما نمیدانم چقدر با هم صمیمی بودند.
4.They certainly deserved to win.
4. آنها بیشک سزاوار برد بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
certain
cerrado pear
cerise
ceremony
ceremonial occasion
certificate
cerulean
cervix
cessation
cetacean
کلمات نزدیک
certain
cert
cern
cerium
cerise
certainly not
certainty
certifiable
certifiably
certificate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان