Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پا پس کشیدن (از روی ترس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to chicken out
/ˈʧɪkən aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: chickened out]
[گذشته: chickened out]
[گذشته کامل: chickened out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پا پس کشیدن (از روی ترس)
از انجام کاری منصرف شدن، ترسیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زرد کردن
زه زدن
informal
1.He chickened out at the last minute.
1. او لحظه آخر پا پس کشید.
2.You’re not going to chicken out, are you?
2. منصرف که نخواهی شد، مگر نه؟
توضیحاتی در رابطه با chicken out
فعل عبارتی chicken out بهمعنای جرئت و جسارت خود را از دست دادن و در نتیجه از انجام کاری اجتناب کردن است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
chicken nugget
chicken leg
chicken finger
chicken feed
chicken drumstick
chicken roll
chicken salad
chicken sandwich
chicken soup
chicken stew
کلمات نزدیک
chicken feed
chicken breast
chicken
chickadee
chick lit
chicken pox
chicken stir-fry
chickenpox
chickenshit
chickpea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان