[صفت]

circumspect

/ˈsɜrkəmˌspɛkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more circumspect] [حالت عالی: most circumspect]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محتاط مواظب

معادل ها در دیکشنری فارسی: محتاطانه محتاط
مترادف و متضاد cautious
  • 1.the officials were very circumspect in their statements.
    1. مقامات در اظهارات خود بسیار محتاط بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان