[فعل]

to circumvent

/ˌsɜrkəmˈvɛnt/
فعل گذرا
[گذشته: circumvented] [گذشته: circumvented] [گذشته کامل: circumvented]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 احتراز کردن اجتناب کردن

مترادف و متضاد avoid
  • 1.if you come to an obstruction in a road you can seek to circumvent it.
    1. اگر در راه با مانعی مواجه شدی می توانی به دنبال احتراز کردن از آن باشی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان