Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختگیری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to clamp down
/klæmp daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: clamped down]
[گذشته: clamped down]
[گذشته کامل: clamped down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سختگیری کردن
تحتفشار گذاشتن
1.The police are clamping down on street crime.
1. پلیس دارد در رابطه با جرموجنایت خیابانی سختگیری میکند [پلیس دارد سختگیریهایی را در رابطه با جرایم خیابانی اعمال میکند].
2.The US government is clamping down on drugs.
2. دولت آمریکا دارد دررابطه با موادمخدر سختگیری میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
clamp
clamorous
clamber
clamant
clam up
clams
clandestine
clandestinely
clap
clapper
کلمات نزدیک
clamp
clamorous
clamor
clammy
clamber
clampdown
clamshell
clan
clandestine
clandestinely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان