[اسم]

clamor

/ˈklæmər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سر و صدا غوغا، بانگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: خروش هیاهو های و هوی غریو
مترادف و متضاد outcry tumult
  • 1.the clamor of footsteps
    1. سر و صدای قدم ها
[فعل]

to clamor

/ˈklæmər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: clamored] [گذشته: clamored] [گذشته کامل: clamored]

2 هیاهو کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: هیاهو کردن
formal
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان