[اسم]

clique

/kliːk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گروه (کوچک) محفل

معادل ها در دیکشنری فارسی: دار و دسته گروهک
مترادف و متضاد small group
  • 1.The club is dominated by a small clique of intellectuals.
    1. آن کلوب توسط گروه کوچکی از روشنفکرها تصرف شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان