[فعل]

to club together

/klʌb təˈgɛðər/
فعل ناگذر
[گذشته: clubbed together] [گذشته: clubbed together] [گذشته کامل: clubbed together]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پول روی هم گذاشتن دنگی حساب کردن

  • 1.If we club together, we'll be able to get her the complete dinner set.
    1. اگر پول روی هم بگذاریم، می‌توانیم سرویس کامل ظروف غذا را بخریم.
  • 2.We clubbed together to buy them a new television.
    2. ما پول روی هم گذاشتیم تا برای آنها یک تلویزیون جدید بخریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان