[عبارت]

come to a standstill

/kˈʌm tʊ ɐ stˈændstɪl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاملاً متوقف شدن کاملاً توقف کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ایستادن
  • 1.The train came to a complete standstill.
    1. قطار کاملاً متوقف شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان