[صفت]

coming

/ˈkʌmɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آتی آینده

معادل ها در دیکشنری فارسی: آینده
مترادف و متضاد forthcoming imminent
coming year/Sunday, etc.
سال/یکشنبه و ... آینده
  • 1. I will go to Germany in the coming year.
    1. در سال آتی به آلمان خواهم رفت.
  • 2. This coming Sunday is her birthday.
    2. (این) یکشنبه آینده تولد اوست.
[اسم]

coming

/ˈkʌmɪŋ/
غیرقابل شمارش

2 آمدن

the coming of something
آمدن چیزی
  • 1. The coming of a new age is exciting.
    1. آمدن عصری جدید هیجان‌انگیز است.
  • 2. With the coming of modern technology, many jobs were lost.
    2. با آمدن فناوری مدرن، کارهای بسیاری از بین رفتند [افراد بسیاری کارشان را از دست دادند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان