[صفت]

compatible

/kəmˈpætəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more compatible] [حالت عالی: most compatible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هم‌عقیده تفاهم‌دار، سازگار، جور

معادل ها در دیکشنری فارسی: هم‌فکر هم‌عقیده سازگار
مترادف و متضاد harmonious well-matched
  • 1.She found a compatible partner through a dating agency.
    1. او از طریق شرکت همسریابی یک شریک زندگی هم عقیده پیدا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان