Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمپرسور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
compressor
/kəmpɹˈɛsɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمپرسور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کمپرسور
تصاویر
کلمات نزدیک
compression
compressed
compress
comprehensiveness
comprehensively
comprise
compromise
compromising
comptroller
compulsion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان