[اسم]

con

/kɒn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عیب کاستی

مترادف و متضاد disadvantage
the pros and cons
مزایا و معایب
  • What are the pros and cons of buying a used car?
    مزایا و معایب خریدن یک خودروی دست دوم چه (چیزهایی) هستند؟

2 حیله حقه

مترادف و متضاد confidence game confidence trick trick
  • 1.The e-mail about the investment opportunity is a total con.
    1. این ایمیل در باب فرصت سرمایه‌گذاری، کاملا یک حیله است.
con artist
آدم حقه‌باز/حیله‌گر
[فعل]

to con

/kɒn/
فعل گذرا
[گذشته: conned] [گذشته: conned] [گذشته کامل: conned]

3 سر کسی کلاه گذاشتن کلاهبرداری کردن

to con somebody into doing something
سر کسی کلاه گذاشتن که کاری انجام دهد
  • He conned her into investing in a company that didn’t really exist.
    او سر او را کلاه گذاشت تا در شرکتی که وجود (خارجی) نداشت، سرمایه گذاری کند.
to con somebody out of something
از کسی مبلغی کلاهبرداری کردن
  • They had been conned out of £100 000.
    از آنها مبلغ 100000 پوند کلاهبرداری شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان