[صفت]

condescending

/ˌkɑːndɪˈsendɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more condescending] [حالت عالی: most condescending]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مغرورانه متکبرانه، پرفیس‌وافاده

  • 1.Her tone of voice was always so condescending.
    1. لحن صدای او همیشه خیلی متکبرانه بود.

2 خودبزرگ‌بینانه خودبرتربین

  • 1.He has a condescending attitude towards women.
    1. او نسبت به زنان رفتاری خودبزرگ‌بینانه دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان