Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ساخت و ساز
2 . سازه
3 . ساختار (دستوری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
construction
/kənˈstrʌk.ʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ساخت و ساز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احداث
بنا
بنایی
بنیان
خانهسازی
ساخت
ساختار
ساختمان
ساختمانی
ساخت و ساز
عمارت
عمران
عمرانی
مترادف و متضاد
building
erection
putting up
under construction
در دست ساخت
This website is currently under construction.
این وبسایت در حال حاضر در دست ساخت است.
construction of something
ساخت و ساز چیزی
the construction of a new airport
ساخت و ساز یک فرودگاه جدید
construction site/industry
محل/صنعت ساخت و ساز
to begin/start construction
ساخت و ساز را شروع کردن/آغاز کردن
They have begun the construction of the new airport.
آنها ساخت و ساز یک فرودگاه جدید را آغاز کردهاند.
to complete construction
ساخت و ساز را کامل کردن [تمام کردن]
We expect to complete construction in January.
ما انتظار داریم ساخت و ساز را در ماه ژانویه تمام کنیم.
2
سازه
ساختمان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساختمان
مترادف و متضاد
building
structure
construction workers
کارگران ساختمانی
Thousands of construction workers are out of work.
هزاران کارگر ساختمانی از کار بیکار شدند.
construction materials
مصالح ساختمانی
expensive construction materials like cement and steel
مصالح ساختمانی گرانقیمت مانند سیمان و فولاد
a large steel construction
یک سازه فولادی بزرگ
3
ساختار (دستوری)
مترادف و متضاد
composition
formation
structure
sentence/grammatical construction
ساختار جمله/دستوری
1. difficult grammatical constructions
1. ساختارهای دستوری دشوار
2. Pay attention to sentence construction and check word order.
2. به ساختار جمله توجه کن و توالی لغات را بررسی کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
constructed
construct
constriction
constricted
constrict
construction site
construction worker
constructive
constructive criticism
constructively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان