Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ساختن
2 . پروردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to construct
/kənˈstrʌkt/
فعل گذرا
[گذشته: constructed]
[گذشته: constructed]
[گذشته کامل: constructed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ساختن
بنا کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احداث کردن
بنا کردن
به وجود آوردن
ساختن
مترادف و متضاد
build
make
1.The walls are constructed of concrete.
1. دیوارها از بتون ساخته شدهاند.
to construct a new bridge
ساختن یک پل جدید
2
پروردن
شکل دادن
to construct an idea or a theory
پروردن یک ایده یا یک نظریه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
constrict
constrain
constitute
constituent
consternation
construction
construction paper
construction worker
constructive
constructively
کلمات نزدیک
constriction
constricted
constrict
constraint
constrained
constructed
construction
construction site
construction worker
constructive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان