[صفت]

continual

/kənˈtɪnjuəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پی در پی مکرر، پیوسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیوسته مداوم مدام
  • 1.We have had continual problems with this machine.
    1. ما با این دستگاه مشکلات پی در پی [مکرری] داشته ایم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان