Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (به طور) پیوسته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
continually
/kənˈtɪnjuəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(به طور) پیوسته
همیشه، دائما
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیوسته
همیشه
همواره
وقت و بیوقت
مدام
1.He is continually late for work.
1. او (به طور) پیوسته دیر سر کار میرسد [دیر میکند].
2.this information is continually updated.
2. این اطلاعات (به طور) پیوسته به روز رسانی میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
continual
continental quilt
continent
contestant
contest
continuation
continue
continuous
continuously
continuum fingerboard
کلمات نزدیک
continual
contingent
contingency
continental shelf
continental climate
continuance
continuant
continuation
continue
continued
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان