[فعل]

to continue

/kənˈtɪn.juː/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: continued] [گذشته: continued] [گذشته کامل: continued]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادامه دادن ادامه پیدا کردن، ادامه داشتن

مترادف و متضاد carry on go on proceed abandon cease discontinue stop
  • 1.If the pain continues, see your doctor.
    1. اگر درد ادامه داشت [ادامه پیدا کرد]، به دکترت مراجعه کن.
to continue something
چیزی را ادامه دادن
  • He continued that stupid game.
    او آن بازی احمقانه را ادامه داد.
to continue to do something
انجام کاری ادامه داشتن
  • It continued to snow for two days.
    برای دو روز باریدن برف ادامه داشت.
to continue doing something
به انجام کاری ادامه دادن
  • The rain continued falling all afternoon.
    باران تمام بعدازظهر به باریدن ادامه داد.
to continue with something
چیزی را ادامه دادن
  • Are you going to continue with the project?
    آیا می‌خواهی این پروژه را ادامه دهی؟

2 از سر گرفتن

مترادف و متضاد pick up resume return to end
to continue something
چیزی را از سر گرفتن
  • We'll have to continue this discussion tomorrow.
    ما این بحث را باید فردا از سر بگیریم.

3 دنبال کردن

  • 1.We continued along the path until we came to the river.
    1. ما آن مسیر را دنبال کردیم تا (جایی که) به آن رودخانه رسیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان