Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نمای خارجی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
contour
/ˈkɑnˌtʊr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمای خارجی
خطوط خارجی
1.I could just make out the contours of the house in the dark.
1. من فقط می توانستم نمای خارجی آن خانه را در تاریکی ببینم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
contort
continuum fingerboard
continuously
continuous
continue
contour drawing
contour sheet
contrabass
contrabassoon
contract
کلمات نزدیک
contortion
contorted
contort
continuum
continuously
contraband
contrabass
contraception
contraceptive
contract
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان