[اسم]

cordon

/ˈkɔːrdn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کمربند حفاظتی

  • 1.Demonstrators broke through the police cordon.
    1. اغتشاش گران از کمربند حفاظتی پلیس عبور کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان