Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمربند حفاظتی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cordon
/ˈkɔːrdn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمربند حفاظتی
1.Demonstrators broke through the police cordon.
1. اغتشاش گران از کمربند حفاظتی پلیس عبور کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cordless phone
cordless
cordite
cordillera
cordially
cordon off
cordovan
cords
corduroy
cordwainer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان