[اسم]

correspondent

/ˌkɔːrəˈspɑːndənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گزارشگر خبرنگار

معادل ها در دیکشنری فارسی: خبرنگار مخبر
  • 1.A foreign correspondent
    1. خبرنگار خارجی
  • 2.a sports correspondent
    2. گزارشگر ورزشی
  • 3.our Delhi correspondent
    3. خبرنگار ما در دهلی
  • 4.the BBC’s political correspondent
    4. گزارشگر سیاسی بی بی سی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان