Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راهرو
2 . نواره (راه باریک)
3 . دالان قطار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
corridor
/ˈkɔrədər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
راهرو
دالان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دالان
دهلیز
راهرو
غلامگردش
کریدور
1.Her office is at the end of the corridor.
1. دفتر او در انتهای راهرو است.
2.There's a connecting corridor between the buildings.
2. یک دالان [راهروی] اتصالی بین دو ساختمان وجود دارد.
2
نواره (راه باریک)
3
دالان قطار
راهروی قطار
تصاویر
کلمات نزدیک
correspondingly
corresponding
correspondent
correspondence course
correspondence
corrie
corrigendum
corrigible
corroborate
corroboration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان