[اسم]

correspondence

/ˌkɔrəˈspɑndəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
  • 1.Her secretary reads all her correspondence.
    1. منشی‌اش تمام مکاتبات او را می‌خواند.

2 مطابقت تطابق، مشابهت

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقارن مطابقت
مترادف و متضاد correlation similarity
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان