Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خورده شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to corrode
/kəˈroʊd/
فعل ناگذر
[گذشته: corroded]
[گذشته: corroded]
[گذشته کامل: corroded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خورده شدن
زنگ زدن، پوسیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوردن
خورده شدن
زنگ زدن
1.Iron objects corrode rapidly in damp conditions.
1. اشیایی آهنی در شرایط (آبوهوایی) مرطوب، به سرعت زنگ میزنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
corroboration
corroborate
corrigible
corrigendum
corrie
corrosion
corrosive
corrugated
corrugated iron
corrupt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان