Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خوردگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
corrosion
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوردگی
پوسیدگی، زنگ زدگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوردگی
زنگ
زنگزدگی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
corroding
corriente
corridors of power
corridor
corrida
corrugated nail
corrupt
corruption
corruptness
corsac fox
کلمات نزدیک
corrode
corroboration
corroborate
corrigible
corrigendum
corrosive
corrugated
corrugated iron
corrupt
corruption
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان