1.The climate is cooler in the eastern part of the country.
1.
آب و هوا در قسمت شرقی کشور خنکتر است.
2.Which is the largest country in South America?
2.
در آمریکای جنوبی کدام کشور بزرگترین است؟
a foreign country
یک کشور خارجی
She didn't know what life in a foreign country would be like.
او نمیدانست زندگی در یک کشور خارجی چطور خواهد بود.
کاربرد واژه country به معنای کشور
واژه country به معنای کشور یکی از تقسیمات جغرافیایی است و به سرزمینی با مرزهای مشخص گفته میشود که دولت خود و قوانین مخصوص به خود را دارد. مثلا:
"European countries" (کشورهای اروپایی)
"a foreign country" (یک کشور خارجی)
country به معنای کشور هم با حرف تعریف a و هم با حرف تعریف the بهکار میرود. وقتی میگوییم the country منظور کشور و مردم و ساکنین آن است و بیشتر مفهوم "ملت" را میرساند.
".They have the support of most of the country" (آنها حمایت بیشتر ملت را دارند.)
واژه country تنها با حرف تعریف the و در حالت مفرد معنای "روستا" میدهد و منظور از آن مناطق خارج از شهر است که مزرعه، جنگل و ... دارد.
"to live in the country" (در روستا زندگی کردن)
برخی اوقات the country معنای کشور و مردم و ساکنین آن را میدهد و مفهوم "ملت" را میرساند. باید با توجه به کلمات قبل و بعد و مفهوم جمله تشخیص دهیم کدام یک از معانی مورد نظر است.
".They have the support of most of the country" (آنها حمایت بیشتر ملت را دارند.)
3
کانتری (گونهای موسیقی محلی آمریکایی)
مترادف و متضاد
C & W
country and western
country music
1.Not everybody likes country music.
1.
هر کسی از موسیقی کانتری خوشش نمیآید.
کاربرد واژه country به معنای موسیقی کانتری
واژه country در این کاربرد معنای نوعی سبک موسیقی را میدهد. این نوع سبک مربوط به ایالتهای جنوب و وسترن آمریکا است و بیشتر با سازهایی نظیر گیتار، بانجو و ساز دهنی و ... نواخته میشود. به این نوع سبک country and western یا به اختصار C & W نیز گفته میشود. واژه country در این کاربرد اسمی غیر قابل شمارش محسوب میشود.