Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تحتفشار بیشتری گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to crack down
/kræk daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: cracked down]
[گذشته: cracked down]
[گذشته کامل: cracked down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تحتفشار بیشتری گذاشتن
سختگیری بیشتری کردن
1.The library is cracking down on people who lose their books.
1. کتابخانه دارد با افرادی که کتابهایشان را گم میکنند، سختگیری بیشتری میکند.
2.The police are cracking down on drug dealers.
2. نیروهای پلیس دارند فروشندگان موادمخدر را تحتفشار بیشتری میگذارند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
crack
crabmeat
crabby
crabbed
crabapple
crack on
crack the whip
crack up
cracked wheat
cracker
کلمات نزدیک
crack a joke
crack
crabby
crabapple
crab louse
crack of dawn
crackbrained
crackdown
cracked
cracked wheat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان