Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرتگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
crag
/kræɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرتگاه
صخره مرتفع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کمر
1.a castle set on a crag above the village
1. قلعهای روی پرتگاهی بر فراز روستا
تصاویر
کلمات نزدیک
crafty
craftswoman
craftsmanship
craftsman
craftily
craggy
craig
cram
crammed
cramp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان