[صفت]

dazzling

/ˈdæzlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dazzling] [حالت عالی: most dazzling]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خیره‌کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: خیره‌کننده
مترادف و متضاد blinding brilliant
  • 1.He had the most dazzling smile.
    1. او خیره‌کننده‌ترین لبخند را داشت.
  • 2.We saw a dazzling white light in the distance.
    2. ما در دوردست نور سفید خیره‌کننده‌ای دیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان