[فعل]

to deem

/diːm/
فعل گذرا
[گذشته: deemed] [گذشته: deemed] [گذشته کامل: deemed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پنداشتن فرض کردن

  • 1.The area has now been deemed safe.
    1. منطقه اکنون مکانی امن پنداشته می شود.
  • 2.We will provide help whenever you deem it appropriate.
    2. ما هر موقع شما مناسب می پندارید به شما کمک خواهیم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان