[اسم]

delicacy

/ˈdɛlɪkəsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوراک خوشمزه

معادل ها در دیکشنری فارسی: خوراک خوشمزه
  • 1.Try this dish, it’s a local delicacy.
    1. این ماهی را امتحان کن [بچش]، یک خوراک خوشمزه محلی است.

2 ظرافت

معادل ها در دیکشنری فارسی: ظرافت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان