[صفت]

delicate

/ˈdɛləkət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more delicate] [حالت عالی: most delicate]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ظریف حساس، آسیب‌پذیر، شکننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: نازک ظریف لطیف
مترادف و متضاد fragile
  • 1.Delicate plants need to be kept in a greenhouse during the winter.
    1. گیاهان حساس باید در زمستان در گلخانه نگهداری شوند.
delicate china teacups
فنجان‌های چینی شکننده [ظریف]
a delicate child
یک کودک حساس

2 ملایم (رنگ) خوشایند، دلپذیر

مترادف و متضاد subtle
a delicate flavor
طعمی دلپذیر
delicate colors like pale pink and pale blue
رنگ‌های ملایم مانند صورتی کم‌رنگ و آبی کم‌رنگ
a delicate fragrance
یک عطر ملایم
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان